سرساز ترومپت

مطالعه‌ای در تاریخچه، کارکرد و پیشرفت آن                                                                                                                   

نوشته‌ی:  کِنت فوس (۲۰۰۴)

برای درک تحولات اخیر در زمینه‌ی تاریخچه سرساز ترومپت، مهم است بدانیم که خود ساز ترومپت نیز در طول تاریخ تغییرات بسیاری کرده است؛ شاید بیش از هر ساز دیگری. ترومپت‌های اولیه که معمولاً از صدف‌های دریاییِ بزرگ، استخوان حیوانات، شاخ و یا چوب ساخته می‌شدند، در حقیقت ابزاری برای تقویت صدای انسان به شمار می‌رفتند. ساختن سرساز پیشرفته برای چنین سازی با این کارکرد بیهوده بود؛ زیرا نوازنده‌های آن دوران، لب‌هایشان را روی سرساز مرتعش نمی کردند و به طور معمول در ساز می‌دمیدند. برای نخستین بار چهره‌ی سازی که به ترومپت امروزی شباهت دارد، در نقاشی‌های مصریان کشف شد که قدمت آن به ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد. ترومپت مصریان از نقره و برنز ساخته می‌شد و شامل سرساز، لوله‌ای بلند و شیپوری بود. سرساز این ترومپت ابتدایی تقریباً به بدنه‌ی ساز وصل بود و مانند ترومپت‌های امروزی جداشدنی نبود. سایر تمدن‌های باستان مانند یهودی‌ها و یونانی‌ها سازی مشابه ترومپت ساختند و در آن از مواد فلزی و استخوان حیوانات استفاده کردند. اترسکان ها هم، که عاقبت توسط رومیان سرنگون شدند، به عنوان کسانی یاد می‌شوند که برای نخستین بار سرساز جداشدنی را برای ترومپت برنزی اختراع کردند. ترومپت‌های اولیه برای تولید صدایی مطلوب طراحی نشده بودند چرا که فقط برای علامت دادن به کار می‌رفتند. به عبارت دیگر، ترومپت‌ها صدایی هشداردهنده تولید می‌کردند. در نتیجه ساخت سرساز برای چنین سازی پیشرفت چندانی نکرد و ابتدایی باقی ماند زیرا نقش حیاتی‌ای برای نوازنده ایفا نمی‌کرد. پیشرفت در صنعت فلزکاری، موجب شد تقاضا برای ایجاد تغییر در ساختار سازها بیشتر و بیشتر شود.

لِر ، سازی که توسط مردم توتنی (اسکاندیناوی امروزی) ساخته شد، به عنوان یکی از سازهای موثر در پیشرفت سرساز شناخته می‌شود. بسیاری بر این باورند که لر برای اهداف مذهبی استفاده می‌شده و به کمک آن، زمینه برای پیشرفت سرساز مهیا شد. در ابتدا سرساز این ساز بسیار به سرساز ترومپت‌های باستان شباهت داشت و به بدنه‌ی ساز وصل شده بود اما در نهایت برای آن، سرسازی ساخته شد که به شکل کاسه و جداشدنی بود؛ مانند سرساز ترومبون. (به لحاظ کاسه‌ای شکل بودن‌اش. م)

Ler

بعد از شکست روم در سال ۴۷۶ پس از میلاد مسیح، در طول قرون وسطا، ترومپت اساساً برای علامت دادن‌های نظامی، مذهبی و همچنین در رویدادهای ورزشی استفاده می‌شد.
با وجود اینکه سازهای جدیدی از خانواده‌ی ترومپت در این دوره ساخته شدند، پیشرفت اندکی در زمینه‌ی طراحی ساز و سرساز صورت گرفت. جرقه‌های تحولات تدریجی و تبدیل شدن ترومپت به ساز موسیقایی در اواخر قرون وسطا زده شد (از قرن ۱۲ تا ۱۴ میلادی). به طور معمول ترومپت‌نوازها در بارگاه سلطنتی، در آغازِ رویدادهای ورزشی و در قلعه‌های شهرهای تجاری و ثروتمند آن دوران ساز می‌زدند. پیشرفته‌ترین سرساز این دوره از تعدادی ورقه‌ی فلزی ساخته می‌شد و شامل یک فنجانی بود که به لوله‌ی ساز متصل می‌شد. برخی از این سرسازها شامل بیش از هفت بخش جداگانه بودند.
بعد از دوره‌ی رنسانس در قرن‌های ۱۵ و ۱۶ میلادی تغییرات مهمی در ساختار سرساز صورت گرفت. در حالیکه ترومپت‌نوازهای قرن ۱۳ و ۱۴ فقط قادر بودند در محدوده‌ی متوسط و بم بنوازند، نوازنده‌های رنسانس توانستند از هارمونیک هشتم تا بیستم را اجرا کنند. محدوده‌ای که به عنوان رجیستر کلارینو از آن یاد می‌شود. به دنبال این موضوع، تغییراتی در ساخت تجهیزات ساز شکل گرفت و قالب‌گیری برای ساخت سرسازهای مناسب به صورت مجزا آغاز شد. در ابتدا سرسازها از تعدادی ورقه‌ی فلزی که به بدنه‌ی ساز متصل بود ساخته می‌شدند ولی در نهایت کل سرسازها قالب‌گیری شدند. سرسازهای فلزی اولیه دارای لوله‌ی داخلیِ مخروطی شکل بودند. لوله‌ی برخی از آن‌ها نیز مخروطی نبود و کاملاً بصورت استوانه ای ساخته می‌شد. ساخت بدنه‌ی سرساز با اندازه‌ی استاندارد، همزمان با پیدایش سرسازهای جداشدنی شروع شد.
در ابتدای دوره ی باروک (۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی) ترومپت به عنوان سازی موسیقایی به رسمیت شناخته شد و به تدریج تکنیک‌های پیشرفته‌ای برای آن ابداع شد. سرسازهای این دوره که معمولاً از قالبی برنجی ساخته می‌شدند، به کمک دستگاه‌های تراش، شکل و شمایل مناسبی پیدا کردند. به علاوه دارای ویژگی‌های استانداردی نیز شدند. اساساً سرسازهای دوره ی باروک از لحاظ قطر، بزرگتر از سرسازهای امروزی و دارای لبه‌ای کاملاً صاف بودند که باعث تولید صدای بسیار تیزی می شد(A). علاوه بر این، قسمتی که گلویی سرساز را به فنجانی آن وصل می‌کرد، بسیار تیز و زاویه دار بود (B) و همچنین لوله ی انتهایی سرساز قطورتر و بزرگتر از سرسازهای امروزی ساخته می‌شد. (C)

mouthpiece

از سال ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ ترومپت شهرت زیادی یافت ولی حضور آن در دوره کلاسیک و ارکسترهای آن دوره کم‌رنگ شد. نوازندگان ترومپت در این زمان مجبور به نوازندگی در ارکسترهایی با کارگان محدود شدند و مانند دوره‌ی باروک چندان به آنها نیاز پیدا نمی‌شد. هرچند، باز هم پیشرفت‌هایی در ساختار ساز در همان دوره‌ی افول نیز صورت گرفت. آهنگسازان در دوره‌ی کلاسیک تمایل داشتند برای ترومپت در گستره‌ی صوتی پایین آوانگاری کنند و به همین علت، سهم ترومپت در اجرای ملودی‌های متنوع کمتر شد. در این دوره، حتی پارت ارکستر برای ترومپتِ دوم دارای پرش‌های بسیاری بود چرا که ترومپت فقط قادر بود هارمونیک‌ها را تولید کند و این امر نوازندگی ترومپت را دشوار می‌کرد. ضعف ترومپت در اجرای فواصل دیاتونیک و پاساژهای کروماتیک، سبب ایجاد محدودیت میان آهنگسازان و نوازندگان شد. آنها پس از مدتی درصدد برآمدند که ترومپتی جدید اختراع کنند و این محدودیت‌ها را برطرف کنند.
تلاش‌ها برای ساخت ترومپت کروماتیک در دوره‌ی کلاسیک موجب شد ترومپت‌های گوناگونی به وجود آیند. از جمله ترومپت کشویی .

ترومپت کشویی

اوایل قرن نوزدهم در دوره رمانتیک ترومپت به سازی محبوب بدل شد. در این دوره، آهنگسازان شروع به نوشتن قطعات موسیقی برای ترومپت‌های کروماتیک کردند و این پیشرفتی بزرگ برای ترومپت به شمار می‌رفت؛ شاید مهم‌تر از هر پیشرفتی.
در نهایت ترومپت پیستون دار در حدود سال ۱۸۱۵ اختراع شد که از ترومپت‌های دوره‌ی کلاسیک به مراتب کاراتر بود. مهم‌ترین مزیت پیستون، تولید صدای دقیق نت‌ها بود در حالیکه ترومپت‌های قبلی از این توانایی برخوردار نبودند. این امر باعث شد پاساژهای تکنیکی برای ترومپت مورد استفاده ی بیشتری قرار بگیرند. ساخت ترومپت پیستون‌دار مسلماً در طراحی سرسازها تاثیری نداشت ولی باعث شد دیدِ آهنگسازان نسبت به ترومپت تغییر کند. بسیاری از کارگان‌های جدید و چالش‌برانگیز از جهت تکنیک، روی طراحی سرسازها اثر گذاشت چراکه نوازنده‌ها تقاضای سرسازهای متنوعی کردند. پس از مدتی، سوراخ فنجانی سرساز که به گلویی ختم می‌شد، تنگ تر شد. همچنین با گردشدن شانه‌ی سرساز، صدای ترومپت به طورکلی نرم‌تر و پرش از نتی به نت دیگر با فاصله‌ی زیاد آسان‌تر شد.
ساز کرنت، با اضافه شدن پیستون به شیپور پیشرفته در سال ۱۸۳۱ به وجود آمد و نوعی تهدید برای ترومپت‌ها به شمار می رفت. تفاوت ترومپت کلیددار و شیپور کلیددار بسیار شبیه به تفاوت میان ترومپت و کرنت بود. ترومپت کلیددار دارای سرسازی کم عمق و کاسه‌ای ‌شکل بود و در مقابل، شیپور کلیددار شامل سرسازی عمیق و گرد می‌شد.
کرنت هم دارای سرسازی گرد و عمیق بود که موجب تولید صدایی گرم و نرم می‌شد. صدای خوشایند و دقیق‌تری که کرنت در گستره‌ی صوتی بالا تولید می‌کرد و طبیعتاً بهتر از ترومپت بود هر موسیقیدان، رهبر و شنونده‌ای را ترغیب می‌کرد تا کرنت را به ترومپت ترجیح دهد.
اواسط قرن نوزدهم میلادی، ساخت ترومپت سی بمل آغاز شد. کرنت‌ها خیلی پیشتر از ترومپت‌ها در سی‌بمل ساخته می‌شدند و شاید یکی از دلایل برتر بودن کرنت نسبت به ترومپت نیز همین بود. پس از مدتی ثابت شد که ترومپت سی‌بمل نسبت به ترومپت‌های قدیمی‌تر دارای کوک دقیق‌تری است. این موضوع مهم باعث رشد ترومپت‌ها در ارکستر شد. در نهایت و در سال ۱۹۲۰ ترومپت دو و سی‌بمل در ارکسترهای جهانی تثبیت شدند. در اواخر قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، تحول چندانی در ساخت لبه و اندازه‌ی فنجانی سرساز ترومپت ایجاد نشد با این حال تغییراتی در اندازه‌ی گلویی و شکل داخل لوله‌ی آن صورت گرفت. به طور کلی، اندازه‌ی گلویی سرساز در قرن نوزدهم و پیش‌تر از آن بسیار بزرگ‌تر از سرسازهای امروزی بود. لوئیس آگوست اِشمیت از شهر کلن آلمان، شروع به ساخت لوله‌ی سرساز با ویژگی‌های خاصی کرد. لوله‌ی سرساز ساخت او باز از سرسازهای امروزی بزرگ‌تر بود. گونه‌ی مشابه آن، امروزه نیز رواج دارد. استیون مُرس ، صنعتگر امریکایی، لوله‌ای استاندارد با مخروط داخلی متناسب‌تری اختراع کرد. این الگو نیز امروزه همچنان رواج دارد. وینسنت باخ ، سولیست ترومپت و زاده‌ی وین که با مهندسی مکانیک نیز آشنا بود، پیشرفت‌های قابل توجهی را در زمینه‌ی استاندارد کردن سرسازهای امریکایی سبب شد. باخ، شروع به ساخت سرساز با گلویی تنگ‌تر با سایز ۲۷ کرد که امروزه هم اندازه‌ای استاندارد به شمار می‌رود. باخ، حس کرد که با ساخت سرساز با گلویی کوچک‌تر نوازندگان را تشویق می‌کند که دنبال سرسازی متناسب با لبهایشان بگردند.
در اوایل قرن بیستم، بیشتر نوازندگان ترومپت ارکستر، سرسازهایی با قطر فنجانی متوسط را ترجیح می‌دادند که نسبت به سرساز کرنت در اواخر قرن ۱۹، اندازه‌ی گلویی آن کوچک‌تر و لوله‌ی داخلی‌اش تنگ‌تر بود. هرچند در اواخر دهه ۱۹۵۰ گرایش‌هایی به داشتن سرساز با قطر فنجانی بزرگ در میان نوازندگان ارکستر در امریکا به راه افتاد. یکی از دلایل این گرایشات، آدولف باد هرسیس (رئیس بخش ترومپت در ارکستر سمفونی شیکاگو از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۰۱) بود. در سال ۱۹۵۲، آدولف دچار سانحه ی رانندگی شد و آسیب شدیدی به لب و دندان او وارد شد. بخاطر این آسیب، مجبور شد سرسازِ باخ با لبه ۷ را (سرسازی که آدولف فعالیت خود را در ارکستر شیکاگو با آن آغاز کرده بود) با سرسازی بزرگتر (باخ با لبه۱) تعویض کند. بیشتر نوازندگان ترومپت با آدولف رقابت داشتند و سعی کردند تا از او تقلید کنند. طولی نکشید که بیشتر نوازندگان ارکستر، سرسازهای بسیار بزرگ را ترجیح دادند. همزمان با گرایش به داشتن سرساز بزرگ در ارکسترهای جهانی در دهه ۱۹۵۰، برخی موسیقیدانِ جَز شروع به توسعه‌ی گستره‌ی صوتی بالای ترومپت کردند. برای آسان‌تر کردن این کار، آنها سرسازهای کم‌عمق، با لوله‌ای تنگ و قطر فنجانی کوچک را برگزیدند. نیاز همزمان به ساخت سرساز کوچک و بزرگ، یکی از دلایل مهمّ توسعه‌ی کارخانه‌های ساخت سرساز در قرن بیستم تلقی می‌شود. در نهایت، امروزه نوازندگان ترومپت قدرت انتخاب زیادی برای بدست آوردن سرساز مناسب خود پیدا کرده‌اند هرچند متأسفانه در کشور ما چنین شرایطی هنوز فراهم نشده است.

درباره سرساز ترومپت